چون علم افتاد بارانی گرفت
سرخ از خونی همه صحرا که شد...
دست ها و چشم او شرمنده شد
از غمش خم قامت مولا که شد
اشک با خون می چکید از چشم او
پور حیدر مادرش زهرا که شد
خواهرش زانو زد و خون می گریست
ناله ی اهل حرم بر پا که شد
زینبش امشب نماز شب نشسته خوانده است
پیش چشمش روی نی سر ها که شد...
التماس دعا
سرخ از خونی همه صحرا که شد...
دست ها و چشم او شرمنده شد
از غمش خم قامت مولا که شد
اشک با خون می چکید از چشم او
پور حیدر مادرش زهرا که شد
خواهرش زانو زد و خون می گریست
ناله ی اهل حرم بر پا که شد
زینبش امشب نماز شب نشسته خوانده است
پیش چشمش روی نی سر ها که شد...
التماس دعا